معنی بریدن سد قلم نی
حل جدول
قط
بریدن سر قلم نی
قط
قلم نی
سارس
ساسر
بریدن سرقلم نی
قط
بریدن سر قلم
قط
نوعی قلم نی
ساسر
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
نی نی. (ق مرکب) کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). نه ! نه !. (فرهنگ فارسی معین):
نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل
این گفته بود گاه جوانی پدر مرا.
ناصرخسرو.
نی نی به گمان نیکم از بخت
کارم همه چون گمان ببینم.
خاقانی.
نی نی. (اِ) طفل خرد. بچه. کودک. ببه. به به. (یادداشت مؤلف).
- نی نی کوچولو، بچه ٔ کوچک. کودک خرد.
- || در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اطوار خارج درمی آورد بدو گویند: نی نی کوچولو دیگر وقت این کارهای تو گذشته. (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده از فرهنگ فارسی معین).
|| مردم چشم. مردمک چشم. مردمک. انسان العین. ببک. ببه. بؤبؤ. (یادداشت مؤلف). || در زبان اطفال خرد، نقوش انسانی. صورت. شکل. عکس. (یادداشت مؤلف). || عروسک.
بریدن
بریدن. [ب َ دَ] (مص جعلی) قاصد فرستادن. (ناظم الاطباء). برید فرستادن. و رجوع به برید شود.
سد
سد. [س ُدد] (اِخ) کوهی است غطفان را. (معجم البلدان).
فارسی به عربی
حوض، خندق، سد
عربی به فارسی
سد , اب بند , بند , سد ساختن , مانع شدن یاایجاد مانع کردن , محدود کردن , مجلس پذیرایی , سلا م عام , بارعام دادن , خاکریز , لنگرگاه
معادل ابجد
560